بخش اول ( تعریف طب )

بخش اول ( تعریف طب )

مقدمه

نفس مهم تر از جسم است. سید اسماعیل جرجانی در کتاب ذخیره خوارزمشاهی می گوید: تن بر نفس اثر می گذارد؛ نفس بر تن اثر می گذارد؛ منتهی تأثیر نفس بر تن قوی تر از تأثیر تن بر نفس است. یعنی اگر شما فلج هم باشید، می بینید که وقتی بچه از روی میز میفتد، بلند می شوید و او را می گیرید.

امروز از 20 بیمار، 16 نفر از معنویت دور و زده شده اند. بخاطر مسائلی که در جامعه دیده و از مسئولینی که جانماز آب می کشند. چرا؟ چون به گفته عزیز الدین نسفی نویسنده کتاب انسان کامل[1]: انسان های به جای هماهنگ کردن معتقادت خودشان با قرآن و احادیث، قرآن و احادیث را با معتقادت خود هماهنگ می کنند. همه انسان ها اهل تقلید هستند. پس ما خطکش برای خودمان درست نکردیم. به همین خاطر زود به انحراف کشیده می شویم.

تقلید می کنیم از کسی که اگر به انحراف کشیده شد، کلا همه چیز ما باطل می شود. بت درست نکید از شخصی. آن شخص را با قرآن و  نهج البلاغه مقایسه کنید، اگر با آن هماهنگ بود، حق است و در غیر این صورت باطل. امروز مردم می گویند قرآن می گوید: بکشید؛ و یا 4 تا زن می توانید بگیرید. فقط این ها را نگاه می کنند. نگاه نمی کند که قرآن می گوید به شرطی می توانی بیشتر از 1 زن بگیری که بتوانی بین همه آن ها عدالت برقرار کنی.

تعریف طب:

پزشکی پیشه ای بود که تندرستی آدمیان نگاه دارد و چون رفته بود به وی بازآرد از روی علم و عمل. حرفه ایست که اول حفظ تندرستی می کند و اگر این تندرستی زائل شد، آن را برمی گرداند با علم و عمل. صرف درمان نیست که بگوییم فقط کار به درمان داریم و آخر بهداشت هم ماسک زدن و دست شستن ؛ مسواک شخصی و یا حوله انفرادی باشد.

دیگر آن 6 اصل سته ضروریه جایگاهی در زندگی ما ندارد؛ چرا که باید بیمار شویم تا سالی 24 میلیارد تومان دارو به فروش برسد، چون سیاست پشتش است، چون مافیا نمی گذارد که این اتفاق بیفتد. چون از اخلاق دور می شود. حتی در طب سنتی وقتی بیمار با داروی ساده خوب می شود، طبیب کلی دارو به بیمار می دهد. این که برای مرض قند، دارویی داده شود که قند را پایین بیاورد غلط است، بلکه با انگور مداوا می شود.[2] تفاوت در مبانی است. پزشکی رایج، رضایت نامه می گیرد، و می کشد، و شما هیچ کاری نمی توانید بکنید.

طبیب هندی پیش امام صادق علیه السلام می آید و می گوید: می خواهید از طب به شما یاد بدهم. امام فرمودند نه! هندی گفت پس شما چجوری درمان می کنید؟ امام فرمودند: سردی با گرمی، گرمی با سردی، تری با خشکی، خشکی با تری.

اگر این را بلد باشید، چیزی به فردی که سرد است می دهید که حرارت به او بدهد، که خون تولید کند و فضله نداشته باشد و بافت را اصلاح کند و بافت ناسالم را تجزیه و تحلیل کند.

باورهای غلط در مورد بیماری ها

چربی خون و کبد، درمانش روغن حیوانی، کره محلی، سرشیر و ارده است، با اینکه این ها همه چرب هستند.

برای مثال: پاک کردن قیر چسبیده به بدنه ماشین، با چه چیز پاک می شود؟

با روغن، هر روغنی. طبیعت را باید شناخت. با بنزین درست نمی شود. بنابراین با یک چیز چرب،

چربی منعقد روان می شود و بعد سرکه انگبین آن را شستشو می دهد و رفع می کند. ضمن این که چربی یک گرمای لطیفی ایجاد  می کند برعکس فلفل و زنجبیل، اگرچه این ها داروهای خوبی هستند. ولی چون همه مغزشان خشک شده، خواب ها سبک شده، دچار خشکی پوست شده اند، پرهیز داده می شوند، حتی اگر چاق باشند. پله پله با چربی ها لاغر می شوند. خوردن چربی ها به مرور، چربی سرد مانند پی و دمبه را تحلیل می کند، چون گرمای لطیف ایجاد می کند.

انسداد عروق قلبی حتی در 90 سالگی، با همین روش درمان می شود.

چگونه هضم می شود؟ خود این چربی تولید خون گرم می کند و وارد کبد می شود. کبد گرمای غریزی خود را دارد که فرد زنده است. اگر نباشد، فرد حیات ندارد. همان گرما و همان چربی روان، کمک می کنند که یک خلط صفرای لطیف تولید شود و شروع می کند به باز شدن عروق و تحلیل چربی بدی که در کبد منعقد شده است.

روغن حیوانی بهترین روغن است، ولی اگر آب یخ بنوشید، مخصوصا روی شکم خالی،[3] همان منعقد می شود.

در طب سنتی چیزی به عنوان کبد چرب نداریم. سوء مزاج گرم، سرد، خشک و تر داریم.

برای درمان باید مشخص شود که چه خلطی در کبد رسوب کرده؟ علائم را بررسی می کنیم.

در 99% بیمارانی که پوکی استخوان دارند و یا کلسیم شان پائین است، چون اکثرا رسوب خلط سودا دارند و لرزش و ضعف دست و پا دارند، باید از کشک و پنیر و شیر و ماست پرهیز داده شوند. این مواد غذایی برای کسانی مناسب است که در زمین کشاورزی مشغول هستند، دنبال گوسفند می دود، سناش پائین است. برای سایرین موجب پوکی استخوان می شود، چرا که رسوب می کند در مسیر گذر خون به مغز استخوان، بعد به استخوان غذا نمی رسد. ترمونولوژی را عوض کردند. می گویند خون را مغز استخوان تولید می کند. خون را گلوبول تعریف کرده در حالیکه در طب سنتی گفته می شود تشکیل شده است از 4 خلط صفرا، سودا، بلغم و دم. دارو هم بعد از معده وارد کبد، سپس به قلب و بقیه بدن وارد می شود.

پس 2 مکتب جداگانه است.

داروها در صورتیکه از حرام ساخته شده باشند مانند ژلاتین خوک. اثر منفی بر روح انسان می گذارد. چون نفس را در نظر نگرفته، بلکه فقط جسم را در نظر گرفته است.

چرا در کوکاکولا یا پپسی از عصاره جنین مرده و خیلی چیزهایی که ما نمی دانیم، تحت عنوان طعم دهنده استفاده می شود؟ برای اینکه روی نفس تأثیر بگذارد.

چرا طراحی آن ها جوری است که لا محمد لا مکه دربیاید؟ اصلا اتفاقی نیست. چون در آیه یک سوره حج و حدید می گوید: «سبح لله ما فی السماوات و الارض» با این کار روی جسم تأثیر می گذارد. مانند دانشمند ژاپنی که تحقیق کرده بود در مورد تأثیر حروف و کلمات روی آب و پرتغال. بنابراین باید نفس را در نظر گرفت.

تشخیص بسیار مهم است. مرض قند  با انگور ؛ سرطان پانکرئاس  با خورشت کدو ؛ انسداد عروق قلبی و  بی حس و حالی و بی جانی بدن با آب سیب و روغن زیتون درمان می شود.

طب باید به گونه ای باشد که اگر فردی از آمریکا تماس گرفت، بتوانید داروئی را به او تجویز کنید نه اینکه برایش دارو بفرستید. نباید وابسته شود. برای پول و وابستگی باید روی دارو کار کرد. ولی برای احیای طب روش درستی نیست. مردم باید سادگی را یاد بگیرند. باید سبک زندگی و غذایشان را تغییر دهند.

برای لاغری، با گرم و ترها جلو می رویم. چیزی که تولید خلط صفرا یا دم می کند. باعث تولید حرارت می شود و حرارت موجب تحلیل رطوبت می شود. رطوبت تحلیل برود، چاقی جمع می شود. منتهی یک نوع چاقی، به هم فشرده است، بلغم رسوب کرده و خیلی زمان می برد تا درمان شود. چاقی ای که ظرف یک ماه 20 کیلو کم می کند، بسته به نوع خلطی که در بدنش غالب شده، بستگی دارد.

کم کاری تیروئید هم در طب سنتی درمان دارد: اول کبد درست شود، پرهیز از آب سرد و باد سرد و خوردن چربی های زیاد و طبیعی نه دمبه (دمبه مدبره شده در سرکه و پیاز و ماست، اگر داغ شود و بعد سرد شود، سریع می بندد)

ارسال نظر
  • - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
  • - لطفا فارسی بنویسید.
  • - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد